در روش موسوم به «شبچراغی»، دیگر از انتخاب و تفکیک خبری نیست. هر موجودی که نور را باور کند، طعمه میشود. از ماهیان نوزاد تا گونههای در حال انقراض همه با هم نابود میشوند. این دیگر صید نیست؛ بیرحمانهترین شکل نسلکشی زیستدریایی است.
سود کوتاهمدتی که شبچراغی فراهم میکند، بذر فقر آینده را میکارد. هیچ دریایی نمیتواند چنین فشار بیرحمانهای را تاب آورد. این روند به سرعت دریا را به مخزنی خالی از حیات تبدیل خواهد کرد.
مسئله فقط خود صیادی نیست، نهادهای مسئول نیز در این فاجعه شریکاند. سازمانهایی که باید مدافع دریا باشند، یا در خواباند، یا در نقش حامیان غیرمستقیم این ویرانی ظاهر شدهاند؛ با مجوزهایی سهلالوصول، سکوتهای معنادار، و نبود نظارت مؤثر.
بارها شنیدهایم که شبچراغی «روش سنتی» است. اما کدام سنت؟ سنتی که با ژنراتورهای پرقدرت، قایقهای مجهز، و صیدهای صنعتی همراه شود، دیگر سنت نیست؛ تحریف است. استفاده از واژههای اصیل برای توجیه فجایع مدرن، خود مصداق فریب فرهنگی است.
اگر امروز این روند متوقف نشود، دیگر چیزی برای حفظ باقی نخواهد ماند. آنچه خاموش میشود، فقط چراغهای صیادی نیست، این امید و آینده است که خاموش خواهد شد.