وعدههای بیسرانجام، نشستهای بینتیجه، و امیدهایی که بارها و بارها در هوای آلوده این شهر محو شدهاند. مردم سوزا سالهاست که در انتظار تغییر، نفسهایشان را با تعفن ” کارخانههای تولید پودر ماهی” آلوده میکنند. تا کی باید امید ببندند و ناامید شوند؟ تا کی باید به جلساتی دل خوش کنند که جز تکرار حرفهای خستهکننده، چیزی برایشان ندارد؟
این رنج باید پایان یابد، نه با وعدههای تازه، بلکه با تصمیمی قاطع و اقدامی عملی مسئولان، آیا هنوز زمان آن نرسیده است؟
چرا هنوز هیچ تصمیم قاطعی برای انتقال این واحدهای صنعتی “کارخانههای تولید پودر ماهی” از محدوده سکونتی گرفته نشده است؟ آیا جان و زندگی مردم این شهر، آنقدر بیارزش است که در برابر منافع کوتاهمدت به فراموشی سپرده شود؟ هزینههای اجتماعی، مهاجرت تدریجی شهروندان و تخریب محیط زیست، چگونه از سود چند کارخانه کماهمیتتر شده است؟
سوزا شهری است که میتوانست درخشانترین نقطه گردشگری و اقتصادی باشد، اما امروز اولین استقبال از آن، بوی تعفن است! سرمایهگذاری در شهری که بوی ماهی فاسد از هر گوشهاش به مشام میرسد؟ غیرممکن! توسعه صنعت شیلات و آبزیپروری؟ طنزی تلخ، وقتی همین صنعت نخستین ضربه را به سلامت مردم وارد کرده است!